دیکشنری
داستان آبیدیک
بار کاری
english
1
general
::
workload
واژگان شبکه مترجمین ایران
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
بار گیری
بار متعادل
بار متوازن
بار مجاز
بار مرده
بار مرکزی
بار مسئولیت
بار مفید
بار مواد محلول کلیوی
بار میکروبی
بار نامحدود
بار همراه
بار هواپیما
بار واحد الکترون
بار وزنی
بار کاری
بار کردن
بار کشتی
بار، محموله
بارآور
باراثبات دعوی بر عهده مدعی است نه بر منکر ادعا
بارافزار
بارامش
بارامی
باران
باران پوسته
باران خیزی
باران دیده
باران ریز
باران سنج
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید